Lilypie - Personal pictureLilypie Premature Baby tickers






به وبلاگ «خاطرات آيسان خانم» خوش اومديد.





۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

من و آيسان با هم جناق شكستيم...

سر ناهار روز پنج شنبه آيسان اصرار كرد كه با هم جناق بشكنيم.
جاي شما خالي ، ناهار بلدرچين پخته بودم  و آيسان با دو سه تا جناق كوچولو با من ، آني وبعد هم با باباش جناق شكوند...

ازم قول گرفت كه اگه منو «فراموش» كرد من براش يه ني‌ني دنيا بيارم!!!!؟؟؟ ;
منم گفتم پس اگه من بردم بچه بي بچه...

چند ماهيه كه شديدا گير داده كه خواهر يا برادر ميخواد.... بعضي موقع‌ها ميگه هم خواهر و هم برادر.... اصلا سه تا باشيم خوبه...


وقتي ازش بردم هاي هاي گريه مي كرد نه براي اينكه باخته      بلكه براي اينكه من نمي خوام ني‌ني دار بشم.

۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

نامه آيسان به خانم معلمش

هفته پيش خانم صادقي معلم آيسان از تمام بچه ها خواسته كه براش يه نامه بنويسند.

آيسان هم متن زير رو نوشته: (بعدا اسكنش مي كنم و اينجا درجش مي‌كنم)

« آموزگار مهربانم تو را به خدا مي‌سپارم.
تو مثل يك مادر مهربان براي من خواهي بود.      اكرم جان مچكرم
اگر شما را فراموش كنم خودم نيز فراموش مي كنم.

آيسان»