داشتم تخت آيسان رو مرتب ميكردم يه هو ديدم يك كاغذ كوچولو از زير بالشتش پايين افتاد...
بازم مثل هميشه دخترم براي فرشته مهربون نامه نوشته بود و گذاشته بود زير تختش تا اون برش داره و آرزوشو رو براورده كنه.
نامه روي يك كاغذ يادداشت كوچيك نوشته شده بود:
‹فرشته تو كه بهترين كس
پشت كاغذ نوشته بود:
‹قل مي دم وقتي وي برمش مدرسه
جادو نكنم›
بازم مثل هميشه دخترم براي فرشته مهربون نامه نوشته بود و گذاشته بود زير تختش تا اون برش داره و آرزوشو رو براورده كنه.
نامه روي يك كاغذ يادداشت كوچيك نوشته شده بود:
‹فرشته تو كه بهترين كس
هستي جون مادرم يه چوب
جادويي به من بده›
پشت كاغذ نوشته بود:
‹قل مي دم وقتي وي برمش مدرسه
جادو نكنم›
۱ نظر:
salam.
mikham ye tabrik begam babate hoselaton man khili kochik tar az shuma hastam ke bekham harfy bezanam vase hamin faghat mikham bgam az tahe delam bfogholade bood khaste nbashyd motmaen bashyd har ruz sar mizanam ta matlabe jadid age neveshtyd hata ye ruzam az dastesh nadam bazam bgam khili ghashang bood khili
ارسال یک نظر