بعد از ظهر يه روز جمعه (7 خرداد 89) خيلي دلم ميخواست بخوابم كه دختر وروجكم نميزاشت. هي ازم سوال ميپرسيد، سر و صدا و شيطوني ميكرد منم داشتم از خواب مي مُردم. چون باباش هم نبود (فكر كنم ماموريت كاري به اصفهان رفته بود) من بايد خودم مشكل رو حل ميكردم.
يه دفعه يه چيزي به ذهنم رسيد...
بهش گفتم: دخترم برو تو اتاقت و يه ليست تهيه كن.
گفت: يعني چي؟
گفتم: يعني چيزايي رو كه داري بشمار و روي يه ورق كاغذ اسم اونا رو بنويس و جلوشون تعدادشون رو.
(توضيح: پارسال آيسان كلاس پيش دبستاني ميرفت. خوندن رو ياد گرفته بود ولي بهشون نوشتن رو ياد نداده بودند طفلكي خيلي نميتونست بنويسه. اصلا گفته بودند نزاريد بنويسند چون كلاس اول با اصول بهشون ياد ميديم...)
فكر كردم كه تا بتونه بشماره و بنويسه حداقل 1 ساعت طول مي كشه و منم ميتونم راحت بخوابم... آخ جون...
هنوز ده دقيقه نشده بود كه اومد و گفت: بيا اين هاش، ليستم نوشتم حالا چيكار كنم؟
اينم ليستشه:
به اعداد 3 و 10 توجه كنيد!
در ضمن كلمات پاك كن ، كيف و چسب رو هم اشتباه نوشته!
حدس بزنيد چقدر درشت نوشته چون اين ليست رو توي يه كاغذ A4 نوشته!
۴ نظر:
ماشاءا... وضع دارايي هاش خيلي خوبه!
6 تا تراش، 7 تا جامدادي! 8 تا كيف و 4 تا مسواك!!!
خدا حفظش كنه.
البته بعدا به من گفت آني اون چسب نيست چوبه..فكر كن چوب هاي اتاقش رو هم داشته ليست ميكرده! :)
امروزه اتاق اكثر بچهها پر از وسايل جوواجوره كه به نحو مختلف از مهدكودكها و مدرسهها و بيشتر از اون! از خانوادهاشون هديه گرفتند.
يكي از سختترين كارها «مديريت موجودي و انبارداري» اين وسايله كه مواقع مورد نياز به راحتي پيدا شوند!
ایسانی وبلاگ خوشکلی داری شیطون
لیست گرفتنت هم مثل خودت بامزه س
ارسال یک نظر