Lilypie - Personal pictureLilypie Premature Baby tickers






به وبلاگ «خاطرات آيسان خانم» خوش اومديد.





۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

دوباره مريض شد

دوباره آيسان مريض شده. از شبِ جمعه تب كرده و شنبه و امروز (يكشنبه 19 دي89) به مدرسه نرفته. از 7 دي كه آنفولانزا گرفت تا الان كامل خوب نشده.

ديشب كه تا صبح دخترم تب داشت. چون ريه‌اش عفونت كرده دائما تب داره. شب تو خواب هزيون هم ميگفت. مي گفت ماماني بگو يكي از دوستات بياد اينجا، آني بياخونه ما، دوست داري واسه خودت از اينا بزارن!
امروز چون مامانم هم مريض شده مجبور شدم به شركت نَرم و پيشش بمونم و ازش مراقبت كنم.
از اينكه پيشش موندم خيلي خوشحال شد.
براش فرني و سوپ درست كردم كه هر دوشونو خيلي خوشمزه شدند. (آفرين به اين مامان با سليقه... لطفا چشمم نزنيد)
صبح كمي آيسان حالش بهتر شد كه 2بار سي دي آليس در سرزمين اعجايب 1 و 2 رو ديد كه حدود 4 ساعت طول كشيد من اكثر ديالوگ‌هاشو حفظ شدم. اما بعدازظهر بيشتر تب داشت و نق نق ميكرد و دائم مي‌گفت بيا پيشم بمون، دارم ميسوزم، حالم بده و كمي هم گريه و ...

با خانم معلمش (خانم صادقي) صحبت كردم گفت صداي ‍«خ» رو به بچه‌ها ياد دادم و چون تعداد زيادي از بچه‌ها غايب بودند فردا دوباره براشون تكرار ميكنم. (از 21 نفر شاگرد كلاسشون امروز 11 نفر غايب بوده!!!)
امروز كمي هم با آيسان از كتاب «بخوانيم» درس خ رو كار كردم...

راستي اصلا نگران نباشيد پيش دكتر نيكجو بردمش كه دكتر فوق العاده‌ايست و تشخيصش هم اكثراً  درسته. ديشب تو مطب دكتر نيكجو ساعت 23:10 نوبت آيسان شد تازه بعد از آيسان هم سه تا مريض ديگه داشت.


************
براي اينكه اين پيام رو بنويسم سه ساعت طول كشيد! چهار بار صدام كرد برم پيشش، براش قرص بردم، بهش شربت آبليمو عسل دادم و ...

==============
پي نويس:
آيسان تو هفته گذشته (18 الي 23 ديماه 89) فقط دو روز مدرسه رفت ازعصر چهارشنبه تهوع هم به علائم قبليش اضافه شد و پنج شنبه تماما تو خونه استراحت كرد.
از سال بعد بايد حتما براش واكسن آنفولانزا بزنم تا دخترم كمتر مريض بشه. البته من اواخر شهريور امسال هم به دكتر اطمينان گفتم براش بزنه اون گفت لزومي نداره! ديگه نبايد خيلي حرف دكترا رو گوش كنم!!!

۳ نظر:

هستي جون گفت...

عزيز دلم.ايشاال زود حاش خوب شه.آيساني هستي جون خيلي دوست داره و برات دعا ميكنه كه زود خوب شي.آرزو جون اگه از من كمكي ساخته است حتما بگو.همتونو خيلي خيلي دوست دارم و دوست ندارم بيمار شدنتونو ببينم.ميبوسمتون.

مليحه گفت...

ديگه مامانا كه فقط نبايد مشق بجه هاشونو بنويسند بايد يه كم پرستاري هم بكنند
پس علت غيبت ديروز اين بود آره؟

مامان آيسان گفت...

هستي جون از لطف هميشگيت ممنونم ان شاالله هميشه سلامت باشي